تنهــایــی یعنـــی

تنهــایــی یعنـــی

امشبــم مثــل شبــای دیگـه

رو تختــت دراز بکشـــی

آهنگـــ بـــزاری و بـــازم فکــر کنــی

بـــه نبــودنش

بـه حرفایـــی کــه باهــم میزدیــد

شوخی های که با هم میکردید

بــه خاطره های قشنگی که با هم داشتید

و مثـــل همیشــه چشمـ

 
ـات تقاصـــ پس بـــدن
 
 
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.