بایگانی دسته: دسته‌بندی نشده

تست

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | برچسب‌شده , | دیدگاه‌ها خاموش

مخ زنی ………….

به این میگن مخ زنی و پیدا کردن شوهر+ داستان طنز به این میگن مخ زنی و پیدا کردن شوهر با باز شدن در ساختمان شرکت، نوشین که گوشه سالن پشت میز نشسته بود و مشغول تایپ نامه‌ای بود، از … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش

دوباره عاشق خواهم شد!

هِه! مرا نمی‌شناسد مرگ یا کودک است هنوز و یا شاعران ساکتند! حالا برو ای مرگ، برادر، ای بیم ساده‌ی آشنا تا تو دوباره بازآیی من هم دوباره عاشق خواهم شد!

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش

من , تو

دفتری بود که گاهی من و تو می نوشتیم در آن از غم و شادی و رویاهامان از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم من نوشتم از تو: که اگر با تو قرارم باشد تا ابد خواب به چشم من … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش

سکـــوت دیگر هیچ!

سکـــوت دیگر هیچ! خستــه از تکـــرار بــودن. خستـــه از دیـــروز ، خستـــه از فـــردا خستــه از یــاد هــا خستــه از فـــریاد. حالم خراب است .خرابتر از همیشه.نه عاشقانه میخوانم نه عاشقانه مینگارم. با قلم بی بادبانم در دریای غمگین زندگی … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش

باران می‌آید

باران می‌آید و ما تا فرصتی … تا فرصتِ سلامی دیگر خانه‌نشین می‌شویم. کاش نامه را به خطِ گریه می‌نوشتم ری‌را چرا باید از پسِ پیراهنی سپید هی بی‌صدا و بی‌سایه بمیریم! هی همینْ دلِ بی‌قرارِ من، ری‌را کاش این … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش

نیا باران!

نیا باران زمین جای قشنگی نیست! من از جنس زمینم، خوب می دانم که گل در عقد زنبور است…

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش

مزرعه ی زندگی من!

این شب ها چشم های من خسته است گاهی اشک گاهی انتظار… این سهم چشم های من است. مترسک ناز می کند کلاغ ها فریاد می زنند و من سکوت می کنم…. سکوت… این مزرعه ی زندگی من است خشک و بی … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش

مادر

من شرمنده ام برای دست های چروکیده ات برای قامت خمیده ات برای غرورت که هر روز له میشود سکوت من هزار بار از زخمهای دل تو زجر آورتر است مادر…  

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش

شهر من اینجا نیست !

  شهر من اینجا نیست ! اینجا… آدم که نه! آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند! و جالب تر ! اینجا هر کسی هفتاد رنگ بازی میکند تا میزبان سیاهی دیگری باشد! . شهر من اینجا نیست! … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در دسته‌بندی نشده | دیدگاه‌ها خاموش