آموختم…
سهــمِ مَــن از دُنیــــــــــــا
لعنتی!
بند بند تنم باز میشد،
وقتی از غریبه ها میشنیدم
که چطور بند بند لباست را برایش باز میکردی !
همــه زیبـــایند اما غمگیـــــــن !
همــه زیبـــایند اما غمگیـــــــن !
تنهــایــی یعنـــی
امشبــم مثــل شبــای دیگـه
رو تختــت دراز بکشـــی
آهنگـــ بـــزاری و بـــازم فکــر کنــی
بـــه نبــودنش
بـه حرفایـــی کــه باهــم میزدیــد
شوخی های که با هم میکردید
بــه خاطره های قشنگی که با هم داشتید
و مثـــل همیشــه چشمـ
جا مانده ام..
مَنْـــ مے دانم
دِلَـ ـ ـ ـم تا هَمیشـﮧ دَر وَسـ ـ ـط تریےْ نُقطِہ ی زِندگیتْـــ ـــ جا مانِدـهـ …
جایے بِین خواسَتنْـــ ـ* وــنَخواستےْ …
جایے بینِ بودَטּ وـنبودَטּ …
جایے بینِ رَفتنْـــ** وـنرفتےْ …
جایے بِیےْ ……. این نُقطہ هاے خالے … جـ ـ ـا ماندہ اَم….! . . .
کاسه داغ تر از آش
در تصویر های حکاکــی شده برسنگهای تـخـت جـمـشـیـد:
هیچ مردی گوشواره به گوش و ابرو برداشته نیست
هیچ پیکر خانوم و آقایی برهنه و بد حجاب نیست
یادمان باشد که چه بودیــم و چه شدیــم!
اینا رو صرفا جهت اطلاع روشنفکرای متمدن میگم!!!
همان کاسه های داغ تر از آشی که برای غیر از خدا سجده میکنند
همان مردانی که ابرو برداشته اند و بر طبل نژاد آریایی خود میکوبند
همان زنانی که مقلد مد های نیمه عریان غربیان هستند و بر تمدن خود میبالند
همان هایی که از حقوق ملل کوروش دم میزنند بعد شدیدا نژاد پرستی و عرب ستیزی میکنند!!!